خوشا شیراز و وضع بی مثالش خداوندا نگهدار از زوالش
آره جای همه شما خالی بود واقعا به ما که خوش گذشت ،یه چند روزی که مهمون بچه های شیراز بودیم البته نه خود شیراز بلکه یکی از شهرستان های شیراز به نام داراب ، اونجا ما کارمون صبح که از خواب پا می شدیم با بچه های با صفا بودیم تا موفع خواب ، شاید بپرسید چکار می کردیم بله ما داخل دبیرستان های این شهر می شدیم و کلاس به کلاس توفیق همراهی دوستان رو داشتیم صحبت از محبت می شد و راه های صحیح خرج کردن محبت و آیا اسلام عزیز ما این دستور را به ما داده و آیا اجازه داریم پنچره قلبمان را به روی هر کسی که از راه می رسه باز کنیم و یواش یواش اون رو داخل قلبمون راه بدیم ، بچه ها هر کدامشان نظری می دادند راستی به نظر شما با توجه به حدیث ذیل : که می فرمایند القلب حرم الله ولا تسکن حرم الله غیر الله اجازه داریم یا نداریم ؟
راستی تا یادم نه رفته از بچه های دبیرستان شبانه روزی امام حسن مجتبی (ع) و دبیرستان امیر کبیر و علامه طباطبایی که همه اون ها با حال بودند تشکر کنم . اما اگه از من بخواهی بپرسید، مدرسه ی شبانه روزی از همه ی مدارس داراب ،بچه های با صفاتری داشت مثل آقا مجتبی ندامت ،که سال اول دبیرستان بود ولی ذوق شعری بالایی داشت یا آقای منصور راستی، و همه ی بچه های مدرسه و اگر اسم تک تک آنها رو نمی نویسم اولا این مجال جای گفتن نیست و ثانیا شما حوصله خوندن رو ندارید .
نظراتتون فراموش نشه مخصوصا بچه های با صفای داراب.
با سلام خدمت همه دوستان عزیز و گرامی
شاید عده ای از خودشان این سوال را بپرسند که چرا من دایما در زندگی دچار اشتباه می شوم جواب آن
خیلی ساده است معمولا عله اشتباه های ما از یک چیز ناشی می شود و آن هم غفلت است .حال شاید
کسی بگوید غفلت از چه چیزی ناشی می شود خب بیشتر اوقات، غفلت های ما از سرگرم بودنمان به
زندگی روزمره منشا می گیرد یعنی این نفس ما خواستاربازی و سرگرمی است و با این سرگرمی است
که به غفلت می رسد و با این غفلت ها به اشتباه ها دچار می شود.
و این نفس است که پر از آرزوست . و برای رسیدن به آرزو ها در تکاپوست . و هزار چهره می سازد و هزار
نقش بازی می کند . چه لباس هایی که به تن خواسته هایش نمی کند و چه رنگ هایی که بر آرزوهایش
نمی زند.
چه قدر زیبا در مناجات خمسه عشر آمده است : الهی الیک اشکو نفسا بالسوء اماره و الی الخطیئه
مبادره و بمعاصیک مولعه و لسخطک متعرضه .............
خدایا بتو شکایت می کنم از نفس زشتم که مرا بسیار به بدیها وامیدارد و بهر خطا سبقت می گیرد و به
معصیتت بسیار حریص است و مرا بمعرض خشم و غضب می افکند